پاورپوینت بررسی موزه هنرهای معاصر کیاسما (Kiasma Iconic) هلسینکی، فنلاند
بخشی از مطلب
خیاسما - مشتق از حرفیونانی خی به معنای تبادلیا تقاطع - کلمه رمزی بود
که استیفنهال در تعریف طرح خود برای مسابقهی طراحی موزهی ملی جدید
هنرهای معاصر در هلسینکی به کار برده بود. هرچند این واژه قرضی اغلب در
صحبت از کالبدشناسییا ژنتیک به کار میرود تا معماری، به گفته خودهال،
چفت و بست زیربنایی طرح را تشکیل داده است، «... وصل رمز و راز درون با افق
بیرون، دو دست که در هم رفته اند، دعوتی عام که به زبان معماری بیان شده
است» اتخاذ املای فنلاندی کلمه برای نام دایم بنای تمام شده شاهدی است بر
برداشت هوشمندانهیهال از خلاصهی برنامهی مسابقه، زمین محل طرح و، شاید
مهمتر از همه، روح فنلاندی.
این بنای جدید بر آن است تا موزهی هنرها را دوباره به عنوانیک نهاد تعریف
کند و تصویر نخبه گرای خزانهی گنج را به تصویر مکان اجتماع مردم تغییر
داده است.یک مجموعه آثار کاتولیکی، طیف وسیعی از رخدادهای گوناگون، و
افزایش ساعات بازدید به قصد جلب بیشترین بازدیدکنندگان ممکن صورت گرفته
است.
محل بنای جدید در موقعیت خوبی قرار دارد تا از ایده هنر به عنوان وسیلهی
تعامل مردم حمایت کند. این قطعه زمین مثلثی شیبدار، که در سمت غرب آن
مانرهایم تی، مسیر سوارهی مهمیکه به مرکز شهر میرسد قرار دارد، در میان
نهادهای مهم عمومیو فرهنگی قرار گرفته است: مجلس و موزهی ملی در غرب،
تالار فنلاند، کار آلتو در شمال، و ایستگاه هلسینکی کار الیل سارینن در شرق
پیکره مارشال مانرهایم، پدر فنلاند مدرن، در نزدیک مرز غربی محل بنا واقع
شده است.
این مکان، هرچند موقعیتی مرکزی دارد، در جنوبی ترین نوک ناحیه ای واقع شده
که از آن چنان که باید استفاده نشده است این ناحیه باقیمانده نقطه تلاقی دو
شبکه شهر، محوطههای راه آهن ، و خلیج توئولو است. در طی سالها، برای این
ناحیه پیشنهادهای طرح ریزی شهری متعددی ارائه شده است.
در طرح سال 1964 آلوار آلتو، اتصال خلیج توئولو به شهر بایک رشته تراس و
قرار دادن نهادهای فرهنگی در طول ساحل غربی آن پیشنهاد شده بود ؛ متاسفانه
فقط تالار فنلاند ساخته شد. در طرحهال برای مسابقه، ادامه بخشیدن به خلیج
توئولو از سمت جنوب با زمین موزه پیشنهاد شده بود، کهیک بار دیگر بر نقش
فرهنگی این بخش از شهر به واسطه اتصال فرهنگ با طبیعت تاکید میشد طرح از
تلفیق سه عنصر پدید آمده است:یک نوار آب و دو نوار ساختمان. با عقب راندن
بنا تا ضلع شرقی زمین، میدانچهی جدیدی بایک آبنمای دراز برای پیکره
مانرهایم در مجاورت خیابان ایجاد میشود. بنای غربی راست خط است اما نوار
شرقی، که فرمیخمیده خط و تابیده دارد، در جبهههای جنوبی و شرقی، در جایی
که به شبکه شهر میپیوندد بریده شده است.
در انتهای شمالی زمین، سه نوار همدیگر را قطع میکنند. انتهای باز حجم
خمیده خط به فرم غالب بدل شده که به سوی چشم انداز طبیعی تن کشیده است.
نمای شمالی که فرورفتگی عمیق دارد، در تضاد با نمای صاف جنوبی، هندسههای
متعددی را که کل محوطه را تحت تأثیر قرار میدهند به چشم میکشد. آب از
میان جسم بنا میگذرد و به آبنمای کوچکی در تراز کف پایینی میریزد، حرکتی
که برای پیوند زدن آبنمای آینه ای و امتداد خلیج توئولو صورت گرفته که در
طرحهال برای مسابقه تصویر شدهبود.
دسترسی سواره بر پارکینگ و تحویل محموله با ملاحظه تمام در تراز پایینی،
کنار کارگاههای موزه، انبار و اتاقهای تأسیسات پنهان شده است. همین سبب شده
تا تراز بالای زمین - تراز مرکز شهر - تماماً به تجهیزات عمومیرایگان
اختصاصیابد. دفاتر، رختکنها و تالار با 230 صندلی در قسمت شرقی بنا قرار
دارند، و در سمت غرب میز اطلاعات / فروش بلیط، فروشگاه موزه و کافه ای قرار
گرفته که به تراسی عمومیو آبنمای آینه ای باز میشود.
ورودی موزه در انتهای جنوبی بناست که برای رسیدن به آن باید از حیاط جلویی
سنگفرش خارای آن رایوهانی پالاسما طراحی کرده است سایبانی از شیشه در قاب
فولادی از شکاف عمودی بین نوارهای بنا رو به بیرون امتداد مییابد تا
بازدیدکنندگان را به داخل بنا دعوت کند. جلوه فروتنانهی نمای ورودی از
بیرون نقطه مقابل درخشانی است برای منظره بهت آور فضای خالی باریک و دراز و
تابیده در درون که قلب موزه را تعریف میکند. رامپی از دیوار خمیده شرقی
این فضای خالی بالا میرود و به نقطه تلاقی مهم نوارهای بنا و آب میرسد.
ورود به تراز اول گالریها از این پاگرد صورت میگیرد. مجموعههای صف
گالریهایی با ارتفاع مضاعفیک در میان در این سو و آن سوی حفره مرکزی از
چهار تراز دو نیم شدهی بنا بالا میروند. مجموعهی دایمی- که هر ساله
تغییر میکند - در گالریهای پایینی به نمایش گذاشته میشود، و نمایشگاههای
متغیر در ترازهای بالاتر برگزار میشوند.
نظم زیربنایی بنا را نمیتوان اازیک نقطه مشرف درک کرد، اما با حرکت در
فضای خالی، این نظم به شکلی سینمایی بر بازدیدکننده آشکار میشود. این
معماری خاص گردشگرهاست، منتها مسیر معینی را تجویز نکردهیا برتر از بقیه
قرار نداده است.
آسانسور، پلکانها و رامپهای متعدد با گالریهایی که در ترازهای دو نیم شده
قرار دارند همراه شده اند تا چندین خط سیر به وجود آورند. گذرگاه بین
اتاقها که هرگز بر محور اتاق قرار ندارند - به صورت قطری است، با حرکتی
زیگزاگی، یا از طریق راهرویی با ارتفاع دو تراز صورت میگیرد که از سقف
نور میگیرد و به نمای خمیدهی شمالی - شرقی بنا چسبیده است.
مسیر حرکت در بنا همیشه به حفرهی مرکزی ختم میشود که نقش جهت دهنده دارد.
و.....