پاورپوینت بررسی تاریخچه و مبانی طراحی معماری یتیم خانه
بخشی از مطلب
اگر کودک قبل از سن تمیز و تشخیص و قبل از آنکه بتواند به تنهایی نیازهای
حیاتی خود را تأمین نماید اولیاء خود را از دست بدهد بی سرپرست نامیده می
شود. مرگ پدر، ازدواج مجدد مادر وعدم پذیرش نا پدری، مرگ مادر، حضور
نامادری و مشکلات روابط عاطفی میان کودک و نامادری، و نیز اعتیاد پدر و بی
تفاوتی مادر و بستگان را می توان نمونه هایی از بی سرپرستی قلمداد کرد.
استفاده از اصطلاح بی سرپرستی به دنبال تحولات اقتصادی ـ اجتماعی جامعه در
نیم قرن اخیر و تغییر کارکردهای سنتی همراه با دیگر اصطلاحات خدمات اجتماعی
افزایش یافت. حال آنکه قبل از آن در ایران و دیگر کشورهای مسلمان نشین بر
اساس تعالیم قرآن و سنت همواره صحبت از یتیم بوده است. کمک به یتیم از
دیدگاه اسلام دارای ارزش بس والایی است و از آن به عنوان یکی از عناصر
اعمال ما جور این جهانی و آن جهانی یاد می شود .
علامه دهخدا یتیم را « طفل بی پدر » و « از آدمیان آنکه پدر را از دست داده
باشد وحد مردان نرسیده باشد » ، معنی می کند . البته منظور حد بلوغ و
بزرگسالی است ، اعم از زن و مرد .
ب- تعریف خانواده بی سرپرست :
بنا به تعریف سازمان بهزیستی کشور خانواده بی سرپرست به خانواده ای اطلاق
می شود که سرپرست و نان آور خانواده به عللی که در زیر خواهد آمد نتواند
هزینه افراد تحت تکفل خود را تأمین کند :
1ـ فوت سرپرست
2ـ غیبت یا مفقود الاثر شدن سرپرست
3ـ از کار افتادگی ناشی از بیماری ، کهولت سن و معلولیت
4ـ زندانی بودن
5ـ وقوع طلاق در خانواده و از هم پاشیدگی ساختار آن
هر چند که برای هر کدام از موارد فوق تعریفی آمده است ولی پاره ای از آنها
نمی تواند دارای مفهوم واحدی باشد چنانچه در مورد غیبت از خانه صرفاً مفقود
الاثر بودن سرپرست خانواده را در بر نمی گیرد زیرا بر اثر مهاجرت مردان و
غیبت نان آور خانواده در واقع خود به معنای بی سرپرستی فرزندان و همسر است .
مثلاً در روستاهای منطقه هرمزگان مردان روستایی به منظور یافتن کار
خانواده خود را ترک می کنند و به شیخ نشین های خلیج فارس مهاجرت می کنند و
این پدیده گاه تا بیش از یکسال طول می کشد . مطالعات نشان می دهد که درباره
ای از موارد این مهاجرتها منجر به وقوع طلاق و از هم پاشیدگی خانواده و بی
سرپرستی فرزندان می گردد و گاهی نیز موجب پیدائی آسیب اجتماعی می شود .
1
نحوه برخورد اجتماعی با پدیده بی سرپرستی در گذشته و حال :
« به طور کلی در نواحی روستایی، شهرهای کوچک و ایالات و عشایر، کودکان یتیم
و بی سرپرست توسط بستگان خود یا افراد خیر نگهداری می شوند. در جوامع سنتی
به علت وجود خانواده های گسترده و اعتقادات مذهبی صحیح، نگهداری و حمایت
از کودکان بی سرپرست در خود محیط و جامعه کوچکشان حل و فصل می شده است،
بدین ترتیب قبل از دگرگونی ساختار خانواده در ایران، شبکه روابط خانواده
گسترده عهده دار وظایف بی شماری بوده است.
1-حاج یوسفی،1379.ص335-333
در قدیم در خانواده نه تنها همنوایی و سازگاری با قوانین صورت می گرفت بلکه
اجتماعی شدن از طریق خانواده صورت می گرفت و نقش حمایتی خانواده محفوظ بود
. یعنی در صورت فوت ، بیکاری ، از کار افتادگی و ... سرپرست خانواده ،
اقوام مسئول مستقیم حفظ و نگهداری افراد خانواده در شبکه ای پر قدرت
بودند.
بدین ترتیب اجتماع نه تنها سد راه بچه ها نبود بلکه عاملی برای فراموش کردن
مشکلاتشان بود. در حالیکه خانواده جدید و امروزی در مواجهه با مشکلات
اقتصادی و اجتماعی و در آسیبها، دچار دوگانگی شده و نمی داند که در اینگونه
مواقع باید به اقوام رجوع کند یا به نهادهای دولتی خارج از خانواده که به
این منظور ایجاد شده اند.
به همین دلیل است که به نظر می آید توسعه خانواده هسته ای و کاهش میزان
خانواده های گسترده به ویژه افزایش میزان مهاجرت های جغرافیایی و تغییر
ارزش های فرهنگی و اجتماعی ( افزایش میزان طلاق ) به افزایش کودکان بی
سرپرست کمک کرده است .
: جامعه و کودکان بی سرپرست:
یکی از مهمترین عناصر در رابطه با بچه های بی سرپرست ، جامعه است .
الف- برخورد جامعه در رابطه با کودکان بی سرپرست :
چهارگونه برخورد از طرف جامعه با این گونه کودکان وجود دارد :
الف ) برخورد با ذهنیت منفی و تنفر
ب ) برخورد خام عاطفی یا از روی ترحم
ج) برخورد بی تفاوت
د ) برخورد مسئولانه و متعهدانه
ب- زندگی در مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست ( شبانه روزی ) و حضور در اجتماع :
فرزندان به دلیل چهارگونه برخورد ذکر شده از طرف جامعه در تقلای ناشناخته
بودن و پنهان کردن واقعیت موجود می باشند و همواره خود را حقیر و زاید یا
جدای از جامعه احساس می کنند. ولی زندگی در شبانه روزی نیز با تمام پستی ها
و بلندیهایش روزی سرانجامی دارد که منتهی به حضور در اجتماع و فعالیت و
تلاش در صحنه کار و زندگی است. اجتماعی که فرزند شبانه روزی به دلیل حضور
مستمر در حصار شبانه روزی و گذراندن ساعات طولانی عمر با همدردان که شباهت
های صوری زیادی با وی داشته اند با آن آشنایی ندارند. این فاصله باید به
نوعی از بین برود . پس باید راهکارهایی را در این زمینه انجام داد. شامل
موارد زیر :
1ـ باید به آموزش مردم پرداخت . آیه های قرآنی را یادآوری کرد و روح آنها
را پرواز داد ( خداوند در قرآن مردم را به مهربانی کردن و پرداختن به امور
ایتام فرا خواند و فرموده که آنها تقصیری در داشتن پسوند یتیم نداشته اند
بلکه خدا با این کار می خواسته به آزمایش بندگان خود بپردازد که تا چه
اندازه نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت می کنند و آیا بنده او می تواند همان
مهر و محبتی را که نثار کودک دلبندش می کند نسبت به فرزند یتیم هم داشته
باشد و ...) باید فرهنگ عمومی مردم را بالا برد تا آنها دیدی مسئولانه و
متعهدانه نسبت به فرزندان شبانه روزی پیدا کرده و با آغوش باز آنها را
بپذیرند.
2ـ علاوه بر بالا بردن فرهنگ عمومی باید حصار شبانه روزی را هم از بین
ببریم و بگذاریم تا آنها نیز مانند فرزندان معمولی خانواده پا به درون کوچه
و خیابان بگذارند و خود را جزئی از جامعه بدانند . محل های زندگی آنها را
از حالت اردوگاهی خارج کرده و به خانه و خانواده های معمولی نزدیک کنیم و
آنها را در جامعه حل کنیم .
3ـ در تربیت صحیح و آموزش آنها بکوشیم ( از طریق آموزش صحیح مربیان بچه ها )
. به آنها یاد بدهیم تا بجای پنهان کردن واقعیت تلخ زندگیشان با آن کنار
بیایند و تلاش کنند تا ارزشهای والای انسانی خویش را به ثمر برسانند و به
عنوان فرد موفق، متعهد، مسئول، با اعتماد در جامعه ایفای نقش کنند . باید
به بچه ها یادآوری کرد که بعضی از شخصیتهای بزرگ ما هم ( مانند پیامبر
اسلام ) یتیم بوده اند اما به چنان مقام والایی رسیدند، پس آنها می توانند
با انتخاب الگوی مناسب و خوب و توکل به خدا ( به عنوان نیرومند ترین و
مهربانترین قدرت ) راههای موفقیت و حضور در اجتماع را برای خود هموار سازند
.
و.....