پاورپوینت بررسی انواع سیستم ها و روشهای نگهداری کودکان بی سرپرست در جهان
بخشی از مطلب
در این طرح حدود 10 الی 20 فرزند را به زن و شوهر یا زنی تنها که واجد
شرایط باشند؛ می سپرند و خانه ای در اختیارشان می گذارند. این ساختار دارای
یک سری مزایایی است ولی مشکلات قابل توجهی هم دارد که به آن اشاره می کنیم
:
ــ ساختار حرفه ای ندارد ( روان شناس با مددکار اجتماعی در این سیستم جایی ندارد )
ــ بچه ها در محیط رسوب می کنند و تعدادشان رو به افزایش می رود.
ــ این مراکز در نهایت تبدیل به مراکز شبانه روزی غیر حرفه ای می شوند.
( آن ها گاهی بدون ضوابط و دور از پی گیری حرفه ای مربی کمکی می آورند )
ــ در یکسری از آنها سوء استفاده هایی نیز صورت گرفته است که عنوان شبه خانواده را بدنام کرده است .
ب) شبه خانواده هایی در مجموعه های بزرگ
در ایران در دوران پهلوی مراکزی در شهریار و اردک ساخته شد که هزینه بسیاری
در بر داشت. سیستم آنها بدین صورت است که یک مجموعه بسیار بزرگ و کامل که
دارای امکانات ورزشی، تفریحی و آموزشی می باشد. در خارج از شهرها ساخته می
شود. این مکان ها مانند قلعه هایی می شوند که بسیار بسته عمل می کنند و
همانند دهکده و شهرک های دور افتاده ای می باشند که بچه ها هیچگاه از آن
خارج نمی شوند و عملاً ارتباط اجتماعی خود را با شهر و اجتماع قطع می
کنند.
علاوه بر آن محلی شناخته شده و با مهر شبانه روزی می باشند.
مسئله دیگر اینکه ما نباید یک جامعه استبدادی و جدا بسازیم.
بدین ترتیب این روش صد در صد رد شده زیرا علاوه بر هزینه بسیار زیاد آن، سنخیتی با Normalize ( نرمال کردن ) بچه ها ندارد.
در پی ایجاد این سیستم یک تغییر الگو در این بناها صورت گرفت و بحث house
parents درون این مجموعه ها مطرح شد. آنها مقیاس را خرد کردند و آن را به
شکل آپارتمانهایی کوچک در یک مجموعه تبدیل کردند. این سیستم به نسبت روش
های قبلی بهتر عمل می کند. در این روش خواهر و برادرها را در کنار هم جای
می دهند . این نکته مثبت طرح می باشد . این طرح در اراک پیاده شد. بدین شکل
که در هر طبقه 5 آپارتمان کوچک قرار دارد و در هر کدام کودکان به شکل شبه
خانواده زندگی می کنند.
ج)دهکده های s.o.s
این سیستم بر اساس نظریه « هرمان گمایتر » در مورد ایجاد «دهکده کودکان
نیازمند» شکل گرفت. او می گوید: «نیاز یک کودک به پدر و مادر را می توان
بین سالهای تولد و بلوغ، در یک موسسه تربیتی شبه خانواده به خوبی برآورده
کرد.»
بدین ترتیب آن ها دهکده هایی برای کودکان رها شده ایجاد می کنند که در آن محیط خانوادگی داغی ایجاد می کنند.
خانواده با الگوی مادر با 17 الی 15 فرزند پسر و دختر شکل می گیرد . که
آنها در حکم خواهر و برادر می باشند. هر خانواده یک مادر ( مجرد ) دارد که
اکثراً راهب هستند و هر کدام خانواده خود را مستقیماً اداره می کنند و
زندگی گروهی در خانه و محیطی راحت و گرم شکل می گیرد.
در هر دهکده 15 تا 20 خانه وجود دارد. یعنی حدود 100 الی 160 نفر جمعیت دارد.
هر خانه دارای :
1- اتاق نشیمن ( با گنجایش برای یک مادر و نه فرزند)
2- اتاق خواب برای کودکان
3- اتاق خواب برای مادر
4- اتاق برای کمک مادر و پذیرایی از بازدیدکنندگان
آشپزخانه ، حمام و انبار غذا می باشد.
یک بنای همگانی برای فعالیت های اداری و فنی ، بخش خدمات ، اتاقهای عمومی ، محل اقامت مدیر و درمانگاه وجود دارد.
همچنین فضای کافی برای زمین های بازی ، تاسیسات ورزش و باغ و باغچه مهیا می باشد.
در ضمن طرح این بناها باید با بناهای محل سازگار باشد همچنین با شرایط زیست
و سطح متوسط زندگی اهالی کشور یا منطقه همخوانی داشته باشند.
هردهکده یک مدیر(مرد)داردکه کار نظارت بر مادران و وضعیت آموزش و درسی بچه ها را دارد.
کودکان دهکده با محیط خود تماس نزدیک دارند و در شرایطی مشابه یک خانواده
معمولی هستند. آن ها به مدارس محلی می روند و در مراسم مذهبی نیز شرکت می
کنند.
شرایط پذیرش کودکان اینست که کودکان باید از لحاظ جسمی و روحی سالم باشند و
سن آنها از 10 سال تجاوز نکند مگر اینکه خواهر و برادران واقعی باشند.
در این دهکده ها تا زمانی از کودک مراقبت می شود که به اداره زندگی خود توانایی یابد.
کودکان تا پایان تحصیلات اجباری می مانند و پس از اتمام دوره در منازل جداگانه یا خانه دانش آموزان یا کارآموزان سکونت می گزینند.
دهکده ها همگی از لحاظ حقوقی وابسته به (sos children village) کیندورف ( وین اطریش ) می باشند.
دهکده های s.o.s دارای معایبی هستند که به آن ها اشاره می کنم :
ـ مخالفت اقامت کوتاه و موقت فرزندان می باشد.
آنها با تشکیل دادن خانواده ای جدید شانس بازگشت آن ها را به خانواده خویش یا خوانده های داوطلب می گیرند.
ـ بعضی اعتقاد دارند این دهکده ها از دید مذهبی و صومعه ای کمی مدرن شده اند ولی هوادار مذهبی جمع می کنند.
د) روش فرنج بورو( ferench boro)
فرنج بورو جزیره ای کوچک به مساحت 60 مایل در ساحل ماین ( maine)می باشد.
در این جزیره همه اهالی یکدیگر را می شناسند و اکثرا ماهیگیر می باشند.
اتفاقی که در این جزیره افتاد این بود که بچه ها کم کم بزرگ شدند و به
شهرهای بزرگ تر رفته و زندگی تشکیل داده بودند.جزیره آرام شده بود و آن ها
لزوم بودن بچه ها و محیط شادی آور آن را احساس می کردند. از این رو آن ها
تعدادی از بچه های بی سرپرست را به شکل امین موقت ( foster care)پذیرفتند.
اینک بچه ها با رفتن به جزیرته هر کدام خانواده ای دارند و تحت شرایط ثابتی
رشد می کنند . آنها به واسطه مهر و محبت پذیرفته شده اند و این بسیار زیبا
است.
این روش را می توان به عنوان یک روش موفق الگو قرار داد.
ه) کیبوتس ها
سیستم مورد بحث تربیت دسته جمعی کودکان در کیبوتس های اسرائیلی است. این
سیستم مدت مدیدی است که از آن می گذرد و تاکنون دو نسل نیز تربیت کرده است.
تربیت در کیبوتس دارای یک مبنای نظریه ای است که به بینش مارکسیستی و روان
کاوانه وحدت می بخشد. آن ها می خواهند به کمک تربیت، از نسل جوان یک نیروی
داوطلب بسازند که آماده پذیرش و تطبیق با زندگی شغلی باشند و بتوانند به
آنها هویتی بدهند که قادر باشند در جامعه فاقد مالکیت خصوصی و بدون تضاد
طبقاتی علایق فردی و اجتماعی بیافرینند.
در اکثر کیبوتس ها نوزادان بلافاصله بعد از مرخصی مادر از زایشگاه به بخش
نگهداری نوزادان در کیبوتس فرستاده می شوند. در هر بخش 4 تا 6 نوزاد
مشترکاً نگهداری می شوند. نوزاد تا 6 ماهگی در این محل می ماند و مادرش
روزانه چندین بار برای شیردادن به آنجا مراجعه می کند، دیدن پدر نیز مجاز
می باشد. بعد از 6 ماهگی مادر ساعات معینی از روز (2 ساعت در روز ) به
دیدنش می آید. در بعضی از کیبوتس ها، هنگامی که طفل 6 تا 9 ماهه شد،
پرستاران تعویض می شوند و از شیرخوارگاه به بخش اطفال کوچک منتقل می شوند.
در اینجا طفل متوجه وجود 2 مرکز عاطفی جدا از هممی شود. یکی از والدین و
خواهر و برادر و دیگری پرستار و همسن ها می باشند.
ترتیب در کیبوتس ها در گروه های سنی خاص انجام می گیرد که عبارتند از :
7-4 ، 12-7 ،18-12 سال و اداره بچه ها توسط خودشان انجام می گیرد.
آنها همراه گروهشان غذا می خورند، با تعدادی از آن ها در یک آسایشگاه می
خوابند تکالیفی چون کاشتن سبزیجات ، پرورش حیوانات و طیور و ... را انجام
می دهند.
در اینجا تنها گروه همسالان پا برجاست . آن ها وابستگی کاملی به والدینشان ندارند.
حرف اول را در کیبوتس، گروه همسالان و سپس خود کیبوتس می زند و والدین در
مقام سوم قرار می گیرند.در کیبوتس محتوای خانواده تا حد روابط عاطفی بین
والدین و فرزندان تنزل پیدا می کند و وابستگی اقتصادی و تعلیم و تربیت از
بین می رود.
در کیبوتس « من برتر جمعی » بوجود می آید یعنی هم هویت شدن با گروه بسیار
مهم است.همچنین کار دسته جمعی ارزش والایی دارد. من کودکی که در کیبوتس
تربیت می شود کشمکش از هم پاشیدگی و حتی عقده کمتری دارد، تضاد با محیط
ندارد ولی از طرف دیگر نقطه ضعف آن این است که به هیچ وجه قادر نیست خواسته
های خود را به کرسی بنشاند.
نتیجه : در اینجا به علت یکدست بودن ، من برتر جمعی ، مقتضیات محیط و مربی
ها و پرستارها از تضاد و عقده ادیب در کودک جلوگیری می شود، در صورتی که در
پرورشگاه ها ما به علت اینکه هر کس راه و روش خاص خود را دارد و محیط های
کودک هر چند وقت یکبار عوض می شود، عدم یکی شدن الگوها در کودک تضاد و از
هم پاشیدگی ایجاد می کند.
با وجود بعضی موفقیتها در تجارب ناشی از تربیت دسته جمعی، باز هم آن نظریه
ای که خانواده را به عنوان تنها نهاد ممکن اجتماعی کردن قلمداد و....