بخشی از مطلب
نظم بدون تنوع ، ملال و یکنواختی می آورد و تنوع بدون نظم هرج و مرج ایجاد
می کند. حالت ایده آل و حتمی ایجاد می شود که حس وحدت دهنده در کنار تنوع
وجود داشته باشد قوانین نظم دهنده ای که در ادامه بیان می شوند ابزارهای
بصری نظام دهنده ای هستند که اجازهمی دهند فرم ها و فضاهای متفاوت و متنوع
در کنار هم وجود داشته باشند و ما بتوانیم از نظر فکری و حسی وجود نظم
یکدستی و هارمونی را به طور همزمان در کل مجموعه احساس کنیم.
وقتی می توانیم بگوئیم نمای یک خیابان یا یک میدان مطلوبست که :
الف) دارای نظم باشد
یعنی نماها با هم و اجزاء یک نما با یک دیگر از لحاظ کمیت سازگاری و توافق
داشته باشند. اجزاء یک نما عبارتند از : در، پنجره، ورودی و نسبت سطوح
پرنما به سطوح خالی این اجزاء .
ترکیب برخی عناصر مانند بالکن، ستون، ستونچه، تورفتگی ، پیش آمدگی و مانند
آن نیز اهمیت دارد. نظم یعنی شکل و همخوانی که با اجزاء در رابطه با یکدیگر
و باز تطابق این اجزاء با کل. فهم نظم کلید فهم بسیاری از اصول است.
ب) دارای وحدت و ترکیب باشد
مفهوم وحدت با مفهوم کل ملازم دارد. اینجا نمای شهری یک کل تلقی می شود.
کلی مطلوب که در نیمه ی اتحاد و توافق اجزاء فراهم شده باشد ، نه تنها
ترکیبهایی میافریند که نظم دارد، مبین وحدت نیز هست.
اجزاء چنین کلی باید به گونه ای با هم جفت و جور شده باشند که اگر چیزی بر
آن افزوده، از آن کاسته یا در آن تغییر داده شد ترکیب آن از هم بپاشد و
وحدت آن از میان برود. وحدت نما حاصل یگانگی و تقویت محور مرکزی، تقسیم و
ترتیب و ارتباط روزنه ها ، نسبت درست سطوح باربر به سطوح پنجره ها و ایجاد
تعادل میان نیروهای بعدی یک نماست و وحدت مجموعهی نماها به مشابه ی یک کل
در نیمه ی ارتباط و مجاورت مطلوب نماهاست فراهم می آید.
ج) دارای مقیاس و نسبت و تناسب باشد
مفهوم نسبت و تناسب در ارتباط میان ابعاد یک ترکیب نهفته است. در یک نما،
نسبت اندازهی اجزاء به هم و نسبت اندازه ی آنها به تمام نما به مثابه ی یک
کل کوچک اهمیت دارد. در مجموعه ی نماها (کل بزرگتر) سلسله ارتباطات میان
اجزاء یک بدنه و بدنه ها با هم و همچنین بسیاری از عناصر دیگر که ناظر را
احاطه کرده اند اهمیت دارند.
مقیاس نیز تابع قیاس مجموعه از اندازه ها و نسبت ها در نماها و عناصر شهری
با یکدیگر است. مقصود از مقیاس انسانی نیز ارتباط اندازه ی انسانی با نمای
فضای شهری است.
د) دارای هماهنگی باشد
اگر تمام آنچه گفته شد وجود داشته باشد نمای شهری هماهنگ خواهد بود، یعنی
اجزاء و عناصر کالبدی و فضایی آن به گونه ای متناسب در کنار هم قرار گرفته
اند. شایان ذکر است که این اصول از نظر مفهوم با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ
دارند و فهم یکی بدون فهم دیگر کامل نیست. اما برای روشن شدن معنی هر
اصطلاح در مطالعه ی قواعد و معیارها برخی اصطلاحات به طور مجزا و در عین
حال مرتبط با هم مورد بحث قرار گرفته اند.
نظم و هماهنگی و وحدت در شهر تابع ترکیب متعادل توده و فضای فعال و ایجاد فضای محصور و متناسب برای استفاده کنندگان استوار است.
دستیابی به فضاهای متعادل و هماهنگ به موارد زیر استوار است
1- میزان استفاده سطح زمین که ترکیب کلی توده و فضا را روشن می کند.
2- نسبت و تناسب و ترکیب فضاهای شهری (میدان و خیابان) و نحوه ی محصور شدن آنها .
3- ترکیب بدنه ی بناهای محصور کننده فضاها
ارزشهای بصری که در نتیجه ترکیب بدنه ها و نسبت و تناسب مطلوب فضاها و نحوه
ی محصور شدن آنها حاصل می شود در فعالیت فضا و جذب مردم نقش بسزایی دارد.
اینجا به بیان ترکیب فضاهای با توجه به موارد مطالعه می پردازیم.
1- ترکیب بدنه ی بناهای محصور کننده
نمای ساختمان مهمترین عنصری است که معماری آن را بیان می کند. در شهرهای
غربی که معماری رو به میدان و خیابان سابقه ی طولانی دارد بحث های نظری
جالبی درباره ی نمای ساختمان ها صورت گرفته است. اما در ایران عنصر خیابان
در شهر به صورتی که امروزه میبینیم کمتر از یک قرن سابقه دارد. از این رو
تجربه ی طراحی خیابان به مثابه ی فضای شهری نه صرفا عبور و مرور ماشین در
غرب از ایران بیشتر است. در واقع از آنجا که معماری ایران در مقایسه با غرب
بیشتر خصوصیت درون گرایی طرد همین برون گرایی معماری غرب تجربهی طراحان
غربی را در طراحی نماهای خیابان و میدان غنا بخشیده است. مبانی شکل دهندهی
نمای فضاهای شهری که موجب نظم و هماهنگی می شوند بر دو جنبه : 1- ارکان
اصلی 2- اجزاء، استوارند.
ارکان اصلی ترکیب نماها به قرار زیر است.
1- عناصری که ریتم های عمودی را تشکیل می دهند مانند جزرها .
2- عناصری که ریتم های افقی را تشکیل می دهند مانند لبه های افقی بالای مغازه ها و طبقات که خطوط نما را ایجاد می کنند.
3- خط آسمان که هر چند خود به یک معنی خط نما محسوب می شود اما به علت
اهمیت و نقش اصلی در شکل دادن به نماها به صورت مجزا مطرح می گردد.
بعد از ارکان اصلی اجزاء قرار می گیرند که عمدتاً عبارتند از : 1- ورودیها 2- پنجره ها 3- جزئیات دیده ی طبقه همکف
ساختار اصلی بدنه بر ارکان اصلی یعنی ریتم های عمودی ، افقی و خط آسمان و
خطوط نما قرار دارد و نخست باید بدنه ی خیابان در اینجا بدنه ی مالکیتهای
مختلف است که توسط معماران مختلف طراحی می شوند قواعد طراحی شهری که موجد
وحدت و هماهنگی است مبتنی بر همین ارکان و اجزاست و معماران هر چند به طور
جداگانه و بدون ارتباط با یکدیگر اگر به همین قواعد انعطاف پذیر توجه کنند
مجموعه و در اینجا بدنه از وحدت شکلی برخوردار می شود. هر چند واضح است که
طرحهای مختلف معماران از یکنواختی جلوگیری میکند.
برای ناظر فاقد تناسب مطلوبند این اشکال می تواند با تقسیم نما به چند دهانه حل شوند.
بررسی
1- عدم ارتباط و تداوم خط آسمان
2- وسعت نما و ریتم عمودی (نماهای وسیع و طولانی لبه خیابان)
3- خط و ردیف ساختمان ها : طرح مبنای جدید در خیابان اگر از خط و ردیف (بناها) خیابان پیروی کند سیمای خیابان را خوشایند می کند.
4- تعریف فضایی : پیش آمدگی و عقب نشینی بناها در مسیر یک خیابان
جذابیت بصری مسیر یک خیابان را از بین می برد. سیما میتواند جذاب باشد که
مجموعه پیوسته و مرتبط خیابان را تعریف کنند. به عبارت دیگر ترتیب استوار
ساختمان های لبه ی خیابان در خط اصلی مسیر خیابن باشد.
5- ساختمان ها با ترکیبهای گوناگون و جایگزینی مختلف بدون ارتباط با یکدیگر سیمای خیابانی مطلوب را تأمین نمی کنند.
6- ساختمان ها ی مکعبی در بیان و تعریف فضای خیابان و تقویت ارزشهای
بصری مؤثر برعکس ساختمان های زاویه دار با برش های مختلف ، مستووی ،
استوانی هرمی به طور کلی اشکال ساختمانی غیرمشخص در بیان و تعریف و تصویب
فضای خیابان خلل ایجاد می کنند.
7- تداوم : تداوم شکلی ساختمان های محصور کننده میدان به ارتفاع نسبتاً
پیوسته بدون عقب نشینی یا با حداقل عقب نشینی موجب محصور شدن فضای میدان
است. همچنین عقب نشینی های گوناگون در بناهای پیرامون میدان محصور شدن را
ضعیف می کند و باید از آن اجتناب کرد.
8- ساختمان هایی که در مقاطع در خیابان اصلی و فرعی قرار می گیرند و یا
بنایی که در کنج یک میدان واقع می شود نماهای آن بسته به ترکیب بنا در
فضا (ارکان اصلی و اجزاء) اصلی یا فرعی قلمداد می شود
9- اصول اتصال و اتحاد :
بنایی جدید با بناهای دو سوی خود در خیابان : فرض میکنیم می خواهیم در سطح
الف بدنه ای طراحی کنیم که در دو سوی آن بند نه های ب و پ با ترکیب های
مختلف قرار دارند. برای طراحی بدنه ی الف از ارکان اصلی ترکیب نمای ب و پ
استفاده می کنیم . اگر وجوه اشتراکی میان ارکان این دو بدنه موجود باشد از
ارکان شروع می کنیم و آنها را به بدنه ی الف منتقل می کنیم . اگر دو بدنه ی
ب و پ وجوه مشترکی نداشته باشند سعی می کنیم برخی از ارکان
10- ترکیب بدنه خیابان :
مغازه ها و طبقات باید از خط فضای خیابان (خطوط و سطوح بدنه و کف) پیروی
کنند. ترکیب مضرس (دندانه دار) طبقات فوقانی ترتیب و نظم بدنه را به هم می
زند، تداوم اجزاء را مختل می کند و آرامش بصری را می گیرد.
تصویر جزئی از بدنه خیابان چهار باغ اصفهان را نشان می دهد.
11- ارتباط و مجاورت :
دو یا چند بنای مجاور هم در خیابان وقتی یک کل هماهنگ را ایجاد می کنند که طراح حداقل به اصول و قواعد زیر توجه کرده باشد.
1- خطوط و سطوح نمای جدید تقریباً در تراز (همسطح بودن) او ردیف نمای موجود (در صورتیکه واجد ارزش شکلی باشد) قرار می گیرد.
2- میان اجزاء دونما از نظر نسبت و تناسب ارتباط برقرار باشد.
3- میان رنگ و بافت مصالح دونما هماهنگی باشد.
12- بدنه ی مغازه ها و طبقه ی فوقانی :
برای جمع شدن و جای گرفتن درهای غلتان و بالا رونده باید تورفتگی هایی پیش
بینی شود که از نظر عرض و عمق مناسب باشد و لطمه ای به خط نما و ترکیب
تابلوها نزند.
13- رنگ و مصالح :
مبحث رنگ و مصالح در بدنه ساختمان های فضای شهری از اهمیت بالایی برخوردار است.
طراح شهری علاوه بر آشنایی با جنبه های نظری رنگ و بافت مصالح باید با مشخصات تولیدی آنها نیز آشنا باشد.
رنگ و مصالح و نازک کاری و پرداخت نهایی بنا باید با توجه و هماهنگ و مرتبط
با ترکیب بنا صورت گیرد. برای مثال به کار بردن رنگ و مصالح مختلف در
ترکیب ورودیها ، پنجره ها و امتداد افقی خطوط مجاور به تأکید بصری این
عناصر دو مجوعه ی نما مجهز می شود.
14- انعکاس
ساختمان هایی که بدنه آنها منعکس کننده (برای مثال بدنه ی یک پارچه شیشه
ای) بناها و فضاها و عناصر پیرامون میزان یا خیابان است از کیفیت فضایی می
کاهد تناسبات را به هم می زند و حدود مرز فضای میدان و یا قسمتی از خیابان
را مخدوش می کند.
چون مهمترین اصلی که به فضا جلوه ی مطلوب می دهد درست محصور شدن آن است.
لذا توصیه می شود که به ویژه در لبه ی میدان ها انتخاب مصالح به گونه ای
باشد که محیط کالبدی پیرامون را یکپارچه منعکس نکند.
و....