دانلود, بررسی نقش هندسه فراکتال در معماری معاصر fractal Architecture, پاورپوینت
در مورد فراکتال و کاربرد آن در معماری و شهرسازی دو نظریه وجود دارد: گروه
اول به هندسه فراکتالی و فضای آشوب و در پی آن معماری پرش کیهانی به عنوان
موضوعی ارگانیک وکاملاً طبیعی نگاه می کنند. با توجه به تعریف فراکتال و
آشوب نمونه های بسیاری در معماری وجود دارد که با الهام گرفتن از فراکتال
های طبیعی و اشکال خودمتشابه و استفاده از تناسبات و تکرار در مقیاس خرد و
کلان شکل گرفته اند
بخشی از مطلب
فراکتال «خود مشابه» است و این بدین معنی است که «اجزاء» شبیه «کل» هستند.
آیا تا به حال با عناصر طبیعی خود متشابه برخورد کرده اید ؟
آیا تا به حال به شباهتی که بین ساقه و شاخه های یک درخت وجود دارد توجه کرده اید ؟
آیا تا به حال با دقت به کوه ها . لبه سواحل دریا . صاعقه و ... نگاه کرده اید ؟
هندسه اقلیدسی – احجام کامل کرهها و هرمها و مکعبها و استوانه. بهترین
راه نشان دادن عناصر طبیعی نیست. ابرها و کوهها و خط ساحلی و تنه درختان
همه با احجام اقلیدسی در تضاد هستند ونه صاف بلکه ناهموار هستند و این
بینظمی را در مقیاسهای کوچک نیز به ارمغان میآورند. که یکی از مهمترین
خصوصیات فراکتالها همین است.
این بدین معناست که هندسه فراکتال بر خلاف هندسه اقلیدسی روش بهتری برای
توضیح و ایجاد پدیدههایی همانند طبیعت است. زبانی که این هندسه به وسیله
آن بیان میشود الگوریتم نام داردکه با اشیاء مرکب میتوانند به فرمولها و
قوانین سادهتری ترجمه و خلاصه شوند.
بهترین راه برای تعریف یک فراکتال توجه به صفتها و نشانههای آن است یک
فراکتال «نامنظم» است. این بدان معنی است که در آن هیچ قسمتی صاف نیست.
فراکتالها به وسیله «تکرار» توسعه مییابند که به این معنی است که تغییر شکل مکرراً ایجاد شده و «وابسته به موقعیت شروع است»
خصوصیت دیگر آن این است که فراکتال «مرکب» است. اما با این حال میتوان آن
را به وسیله الگوریتمهای ساده نشان داد و همچنین بدون معنی نیز هست که در
پس عناصر نامرتب طبیعی یک رشته قوانین منظم موجود است.
تعادل
تعادل از دیرباز ابزار طراحی مهمی در معماری و علم طراحی بوده است.
سادهترین شکل تعادل، تقارن است که در آن یک وجه ترکیب عین وجه دیگر است.
آن گاه تعادل به ریتم میرسد که شیء در امتداد یک خط تکرار شود یا حول یک
نقطه دوران یابد. جای شگفتی نیست که تعادل چنین نقش مهمی را در طراحی ایفا
میکند، چرا که خیلی از طرحها در طبیعت مانند بدن و همچنین ریتمهای تکرار
شونده مانند انگشتان انسان و حتی ساختارهای ذهنی ما مانند خوبی و بدی، بالا
و پایین و داخل و خارج متقارن هستند. طراحان که جهان را در آثارشان نمایان
میکنند به طور طبیعی به سمت تقارن و ریتم سوق مییابند.